فقر و اعتياد چه رابطه اي دارند؟

نويسنده:دکترمجيد سلطاني



پرسشي از دکتر پرويز مظاهري دبيرعلمي انجمن روان پزشکان

در علت شناسي اعتياد، از دو دسته علل و عوامل اسم مي برند: فردي و اجتماعي شايع ترين علل و عوامل فردي عبارت اند از کنجکاوي، لذت جويي، فقدان زمينه هاي اخلاقي و اعتقادي، احساس تنهايي و شکست تحصيلي.
شايع ترين علل و عوامل اجتماعي هم شامل اين موارد است: در دسترس بودن مواد مخدر، وجود نداشتن امکان تفريحات سالم، بي کاري، وجود معاشرين ناباب، ندانم کاري والدين، پايين بودن سطح تحصيلات و فقر.
اين هفته مي خواهيم درباره همين علت آخر(فقر) و تاثير آن بر بروز و شيوع اعتياد حرف بزنيم. به همين منظور گفتگويي کرده ايم با دکتر پرويز مظاهري ، دبيرعلمي انجمن روان پزشکان ايران.
فقر از دو جنبه مورد بررسي قرار مي گيرد: فقر اقتصادي و فقر فرهنگي؛ که هر دو به يک نسبت در همه گير شناسي اعتياد نقش دارند ولي در جوامع مختلف گاهي فقر اقتصادي و گاهي فقر فرهنگي تاثير بيشتري نشان مي دهند.
فقر فرهنگي يعني توجه نکردن به ارتقاي علمي و افزايش معلومات در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي. فقر اقتصادي هم به معناي پايين بودن سطح درآمد وعدم امکان تامين حداقل نيازهاي زندگي است.
کلاً فقرنقش ويژه اي در آسيب هاي اجتماعي ايفا مي کند و مثلاً بر سرقت قتل و ارتکاب جرايم اجتماعي هم گاهي مي توان رد پاي آن را مشاهده کرد. البته فراموش نکنيد که افراد بسيار زيادي در جامعه ما و جوامع ديگر وجود دارند که با وجود فقر اقتصادي هيچ مشکلي در اين زمينه ها نداشته اند و ندارند. بحث ما صرفاً يک بحث کلي و آماري است.
ببينيد؛اگر چه افزايش سطح تحصيلات در اکثر موارد به بهبود نگرش اجتماعي و شناخت منجر مي گردد ولي اين يک اصل مطلق نيست. بله، در حال حاضر ما معتاداني با سطح تحصيلات و درآمد بالا داريم. من معتقدم که اين افراد در فقر فرهنگي به سر مي برند، يعني قادر به شناخت و تشخيص مضرات مواد مخدر و تاثير منفي آنها بر جسم و روان خود نيستند. همچنين در جامعه ما افراد ثروتمند زيادي وجود دارند که مواد مخدر مصرف مي کنند؛ يعني ثروت و تحصيلات بالا دليل فقدان فقر فرهنگي نيست. کلاً عوامل اجتماعي موثر در اعتياد، متعدد هستند وفقر فقط يکي از آنهاست.
سلامت:با اين توضيحات به اين نتيجه مي رسيم که رفاه نسبي و معقول در جامعه از عوامل کاهش دهنده اعتياد؛ يعني تقسيم ناعادلانه ثروت در جامعه مي تواند موجب فقيرشدن مردم و افزايش گرايش به مواد مخدر شود، درست است؟
بله، يکي ازمشکلات جامعه ما همين موضوع است. از يک طرف، افرادي از راه هاي واسطه گري و بدون هيچ گونه تلاشي، به ثروت هاي باد آورده مي رسند و به قول صاحب نظران اقتصادي، نبض بازار سرمايه را در دست دارند و روز به روز بر ثروت شان افزوده مي شد. از طرف ديگر، درصد قابل توجهي از مردم که عمدتاً کارگردان و کارمندان هستند، با کاهش توانايي خريد مواجه هستند، با کاهش توانايي خريد مواجه هستند و با وجود تلاش شبانه روزي فقيرتر مي گردند و سرپرست خانواده و فرزندان وي شانس بيشتري در ابتلا به مواد مخدر دارند؛ هر چند گروه اول نيز به طريق ديگر، درگير اين معضل اجتماعي خواهند بود.
سوال شما را بايد جامعه شناسان و اقتصاددانان پاسخ دهند. به نظر من حذف واسطه گري، رعايت قوانين مالياتي و واقعي کردن آنها، هماهنگ نمودن حقوق و مستمري بازنشستگان، دخالت مستقيم دولت در نرخ گذاري کالاها و نظارت مداوم بر آنها از عوامل موثر بر کاهش فقر در جامعه است. به طور مثال افراد حقوق بگير و شاغل (مثل پزشکان و شرکت هاي ثبت شده) ماليات واقعي خود را به دولت مي پردازند، در صورتي که شاغلين مشاغل آزاد (مثل بازاريان، فروشندگان و از همه مهم تر دلالان و واسطه ها) ياماليات نمي دهند و يا يک صدم ماليات واقعي خود را مي پردازند.
حرف آخرم اين است که اعتياد يک معضل چند عاملي است و در صورت توجه و حذف همه عوامل مي توان به ريشه کني آن اميدوار بود و اگر به آن بي توجهي شود، در سال هاي آينده ما شاهد افزايش آمار معتادان و همچنين افزايش آمار بيماري خانمان برانداز ايدز خواهيم بود.
منبع:روزنامه سلامت شماره 228